اس ام ای توپ (جمعه 87/5/18 ساعت 7:56 عصر)
آنکس که می گفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من امده باشد رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه می رفت صدای خش خش برگها همان اوازی بود که من گمان می کردم میگوید: دوستت دارم
اقتدار دل شکسته به اندوهی ست که سروده نمی شود.
زمانی که کنار رودخانه بودم نگاهم به قله ی کوه بود
به قله ی کوه که رسیدم سراپا محو تماشای رود شدم
اجازه ندهید تا وقتی شیرین هستید همه شما را بخورند .
شما هنگامی سخن می گویید که آرامش از اندیشه هایتان دور شود .
دنیا به مثال کوزه ای زرین است این آب کمی تلخ کمی شیرین است
از دوست جدا شدن چه سخت است این بازی تلخ سرنوشت است
مرغ شب خوابید و من از گریه بیدارم هنوز گر چه رفتی از برم مشتاق دیدارم هنوز
شمع سوزان توام این کونه خاموشم نکن از کنارت میروم اما فراموشم نکن
نویسنده: عبدالباسط محمودی